صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۱۰: از دشت به حی مردم دیوانه نسازند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از دشت به حی مردم دیوانه نسازند با گور بسازند وبه کاشانه نسازند این قوم سخنساز که هستند درین دور سخت است سخن از لب پیمانه نسازند حرفی نتوان زد که به صد رنگ نگویند خوابی نتوان گفت که افسانه نسازند بادرد سر شکوه عشاق چه سازد از صندل اگر زلف ترا شانه نسازند آن قوم که از برق بلرزند به خرمن قفل دهن مور چرا دانه نسازند چون کعبه مبادا که سیه پوش برآید برطالع من به که صنمخانه نسازند صائب عجبی نیست که این مردم بیدرد از بهر سمندر ز شرر دانه نسازند صائب تبریزی