کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنها که به فردوس رخ یار فروشند
    از سادگی آیینه به زنگار فروشند
    گنج دو جهان قیمت قیمت یک چشم زدن نیست
    گر زان که به زر لذت دیدارفروشند
    درد دل بیمار به هر کس نتوان گفت
    این جنس گران را به پرستارفروشند
    سازند عیان محضر بی مغزی خود را
    جمعی که به هم طره دستارفروشند
    بی زرق وریا نیست نماز شب زاهد
    معیوب بود هر چه شب تارفروشند
    چون یوسف از امداد خسیسان مرو از راه
    کز چاه برآرند وبه بازارفروشند
    مفروش دلی را چو خریدی به دو عالم
    کاین نیست متاعی که به بازارفروشند
    پروانه سبق برد ز بلبل به خموشی
    حیف است که کردار به گفتار فروشند
    بی مغز گروهی که به آشفته دماغان
    چون صبح پریشانی دستارفروشند
    صائب مگشا لب که به بازار خموشان
    در جیب صدف گوهر شهوارفروشند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha