کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برد دستم رابیاض گردن جانان ز کار
    دست را سازد بیاض خوش قلم بی اختیار
    از بیاض گردن او در نظرها شد عزیز
    بود اگر حکم بیاضی پیش از بی اعتبار
    چون چراغ صبحدم خورشید می لرزد به جان
    تا بیاض گردن سیمین او شد آشکار
    عاشقان را از تماشای بهشت وجوی شیر
    کرد مستغنی بیاض گردن آن گلعذار
    نیست گر صبح قیامت گردنش،چون دیده ها
    می پرد چون نامه در نظاره اش بی اختیار؟
    آنچه با رخسار یوسف اخوان نکرد
    می کند با گردن او عکس زلف تابدار
    زلف مشکین کی حجاب گردن او می شود؟
    پرده شب را فروغ صبح سازد تارومار
    بی نیاز از شمع کافوری است صائب مرقدش
    خون هر کس رابه گردن گیرد آن سیمین عذار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha