صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۵۵۴: برد دستم رابیاض گردن جانان ز کار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برد دستم رابیاض گردن جانان ز کار دست را سازد بیاض خوش قلم بی اختیار از بیاض گردن او در نظرها شد عزیز بود اگر حکم بیاضی پیش از بی اعتبار چون چراغ صبحدم خورشید می لرزد به جان تا بیاض گردن سیمین او شد آشکار عاشقان را از تماشای بهشت وجوی شیر کرد مستغنی بیاض گردن آن گلعذار نیست گر صبح قیامت گردنش،چون دیده ها می پرد چون نامه در نظاره اش بی اختیار؟ آنچه با رخسار یوسف اخوان نکرد می کند با گردن او عکس زلف تابدار زلف مشکین کی حجاب گردن او می شود؟ پرده شب را فروغ صبح سازد تارومار بی نیاز از شمع کافوری است صائب مرقدش خون هر کس رابه گردن گیرد آن سیمین عذار صائب تبریزی