کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حسن دارد در سواری شوکت و شان دگر
    جلوه را در خانه زین هست میدان دگر
    روی شرم آلود او را دیده بان در کارنیست
    می کند هر قطره خوی کارنگهبان دگر
    من که با اسلام کار خویش یکرو کرده ام
    غمزه کافر نباشد، نامسلمان دگر
    جان رسمی زندگی را تلخ بر من کرده بود
    از دم تیغ شهادت یافتم جان دگر
    طوق منت بر نتابد گردن آزادگان
    ترک احسان از کریمان است احسان دگر
    از گریبانش برآید آفتاب بی زوال
    هر که جز دامان شب نگرفت دامان دگر
    گر چه ساقی و شراب وشیشه وساغر یکی است
    هر حبابی را درین بحرست دوران دگر
    گر چه هر شیرینیی دل می برد بی اختیار
    شهد گفتار ترا صائب بود شان دگر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha