کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از فروغ لاله آتش زیر پا دارد بهار
    چون گل رعنا خزان را در قفا دارد بهار
    چشم تا وا کرده ای چون شبنم گل رفته است
    در رکاب زرنگار برق، پا دارد بهار
    غنچه های تنگ میدان را مقام جلوه نیست
    ورنه چندین جلوه چون باد صبا دارد بهار
    زاهدان خشک را گوش زبان فهمی کرست
    ورنه ازآن بی نشان پیغامها دارد بهار
    چشم ظاهر بین چو شبنم نگذرد از رنگ و بو
    دیده دل باز کن بنگر چها دارد بهار
    خارخار عشق را پوشیده نتوان داشتن
    خار در پیراهن (از) نشو و نما دارد بهار
    چشم اگر گردد سفید از گریه، خون دل مخور
    چون نسیم مصر با خود توتیا دارد بهار
    می کند در هر مزاجی کار دیگر چون شراب
    زاهد میخواره را سر در هوا دارد بهار
    جوش حسن لاله و گل نیست بیش از هفته ای
    حسن (روز)افزون مشرب را کجا دارد بهار؟
    پرده از پوشیده رویان تجلی باز کرد
    طرفه دستی بر گریبان حیادارد بهار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha