کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جمعی که دل به طره طرار بسته اند
    اول کمر به رشته زنار بسته اند
    در بحر تلخ آب گهر نوش می کنند
    جمعی که چون صدف لب گفتار بسته اند
    با خواب امن صلح کن از نعمت جهان
    کاین در به روی دولت بیدار بسته اند
    در بسته باغ خلد ازان عاشقان بود
    کز درد وداغ خود لب اظهاربسته اند
    از پرده های برگ شود بیش بوی گل
    بیهوده پرده بر رخ اسرار بسته اند
    در فکر کوچ باش کز این باغ پر فریب
    پیش از شکوفه گرمروان بار بسته اند
    از دامن تر تو و همصحبتان توست
    آیینه های چرخ که زنگار بسته اند
    بازیچه نسیم خزانند لاله ها
    دامن اگر به دامن کهسار بسته اند
    خاکی نهاد باش که در رهگذار سیل
    بسیار سد ز پستی دیوار بسته اند
    هیزم برای سوختن خود کنند جمع
    این غنچه ها که دل به خس وخار بسته اند
    زان است دین ضعیف که فرماندهان شرع
    عمامه های خویش به پرواز بسته اند
    تن در مده به ظلم که از زلف دلبران
    زنجیرعدل بهر همین کار بسته اند
    صد پیرهن ز تیغ برهنه است تندتر
    این مرهمی که بر دل افگار بسته اند
    صائب جماعتی که به معنی رسیده اند
    از حرف نیک وبد لب اظهاربسته اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha