کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق کجا به شکوه دهن باز می کند
    این کبک خنده بر رخ شهباز می کند
    تمکین ترا بجاست ز سنگین دلان که حسن
    در دامن تو تربیت ناز می کند
    از خون دل همیشه نگارین بود کفش
    مشاطه ای که زلف ترا باز می کند
    خود را چوداغ لاله کند جمع شام هجر
    چون صبح وصل روشنی آغاز می کند
    مرغی که زیرک است درین بوستانسرا
    گل را خیال چنگل شهبازمی کند
    در گوشمال عمر سر آمد مگر قضا
    ما را برای بزم دگر ساز می کند
    خون می چکد چو زخم نمایان ز خنده اش
    کبکی که بی ملاحظه پرواز می کند
    نتوان به برگ نکهت گل رانهفته داشت
    این نه صدف چه با گهر رازمی کند
    بلبل به راز غنچه سر بسته می رسد
    این نامه را نسیم عبث بازمی کند
    هرسرمه ای که هست درین خاکدان سپهر
    در کار طوطیان سخنسازمی کند
    صائب دلم به سیر چمن می کشد مگر
    از بلبلان مرا یکی آواز می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha