کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبح شکوفه از افق شاخ سر کشید
    جوش بهار رشته ز عقد گهر کشید
    تا پرده بر گرفت ز رخسار داغ من
    خود را ز شرم لاله به کوه وکمر کشید
    از وصل بهره توبه قدر حجاب توست
    آن چید گل ز باغ که سر زیر پر کشید
    گیرنده تر ز چنگل بازست خون من
    نتوان به زور از رگ من نیشتر کشید
    فردا سبکتر از پل محشر گذر کند
    اینجا کسی که بار ستم بیشتر کشید
    در وصل ازو توقع مکتوب می کنم
    بیطاقتی مرا به دیار دگر کشید
    میدان تیغ بازی برق است روزگار
    بیچاره دانه ای که سر از خاک برکشید
    از گوشمال حادثه محنت نمی کشد
    در طفلی آن پسر که جفای پدر کشید
    گوهر به سنگ وآب خضر را خاک داد
    آن میفروش خام که می را به زر کشید
    امید صائب از همه کس چون بریده شد
    شمشیر آه را ز نیام جگر کشید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha