کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن آفت جان بر سر انصاف نیامد
    آن تلخ زبان بر سر انصاف نیامد
    مور خط ازان تنگ شکر گرد برآورد
    آن مور میان بر سر انصاف نیامد
    چیدند وکشیدند گلاب از گل کاغذ
    آن غنچه دهان بر سر انصاف نیامد
    کردم به فسون نرم کمان مه نو را
    آن سخت کمان بر سر انصاف نیامد
    هر چند که از خرمن ما دود بر آمد
    آن برق عنان بر سر انصاف نیامد
    دین و دل و عقل و خرد و هوش فشاندم
    آن دشمن جان بر سر انصاف نیامد
    یک عمر خضر در قدم او گذراندم
    آن سرو روان بر سر انصاف نیامد
    گفتیم که انصاف دهد چرخ پس از مرگ
    مردیم وهمان بر سر انصاف نیامد
    هر چند که صد عمر خضر دید به رویش
    چشم نگران بر سر انصاف نیامد
    هر چند که صائب زنی کلک شکر ریخت
    آن پسته دهان بر سر انصاف نیامد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha