کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پروای خط آن غنچه مستور ندارد
    شکرخبر از قافله مور ندارد
    گردید نهان درخط سبز آن لب میگون
    این شیشه خطر از می پرزور ندارد
    بیمارگران را نبود تاب عیادت
    تاب نظر آن نرگس مخمور ندارد
    هر چند شکسته است سفالین قدح ما
    آوازه ما کاسه فغفور ندارد
    چون محضر بی مهر بود باد به دستش
    از داغ تو هر کس دل معمور ندارد
    آوازه محال است ز یک دست برآید
    رحم است برآن پنجه که همزور ندارد
    در شعله بود نور به اندازه روغن
    هر دیده که بی اشک بود نور ندارد
    صائب همه بی نمکان بر سر شورند
    امروز که دیوانه ما شور ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha