کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان در بدن خاکی ما زنگ برآورد
    این گوهر صاف از صدف این رنگ برآورد
    در قطره چه مقدار کند جلوه محیطی
    این دایره ها چشم مرا تنگ برآورد
    در هر هنری دست دگر بود چو سروم
    در جیب ز افسردگیم زنگ برآورد
    عشق تو حوالت به دل سوخته ام کرد
    تا همچو شرارم ز دل سنگ برآورد
    تمکین خرد را که ز کوه است گرانتر
    سیلاب خرام تو سبک سنگ برآورد
    بردار دل از خویش که در هر کششی عشق
    چندین پسر ادهم از اورنگ برآورد
    از عشق تو گردید تن خاکیم اکسیر
    از پرتو می جام من این رنگ برآورد
    از خشکی زهار فرو شست جهان را
    این مطرب تردست چه آهنگ برآورد
    برآینه ام طوطی خوش حرف گران است
    روشن گهری خلق مرا تنگ برآورد
    یارب نشود تنگدل آن غنچه خندان
    هر چند که ما را ز دل تنگ برآورد
    زان جلوه مستانه که باد سحری کرد
    چون غنچه ام از پیرهن زنگ برآورد
    در عشق تو شد محو هر آن نقش که ایام
    با خون دل از پرده نیرنگ برآورد
    چشم تو غزالی است که دیوانه ما را
    از پنجه شیران قوی چنگ برآورد
    هر داغ ز سر تا قدمش حلقه درسی است
    عشق تو کسی را که ز فرهنگ برآورد
    صائب تو قدح نوش که کیفیت آن چشم
    ما را ز خمار می گلرنگ برآورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha