کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    حکم خرد به مردم مجنون نمی رود
    دیوانه است هر که به هامون نمی رود
    هر چند پیر گشت و فراموشکار شد
    بیداد ما ز خاطر گردون نمی رود
    استادگی ز تیزی شمشیر عشق اوست
    از زخم ما به ظاهر اگر خون نمی رود
    بیطاقتی مکن که بلای سیاه خط
    از صد هزار تبت وارون نمی رود
    هر جا که هست نقطه دل، غم محیط اوست
    مرکز زحکم دایر بیرون نمی رود
    عنقا ز کوه قاف نخیزد به هایهو
    از سنگ کودکان غم مجنون نمی رود
    مژگان مرا ز مد نظر برد سیل اشک
    از پیش چشمم آن قد موزون نمی رود
    از خودبرون شدن نتوانند غافلان
    پای به خواب رفته به هامون نمی رود
    در وقت خواب بیش شود پیچ و تاب مار
    سودای گنج از سر قارون نمی رود
    صائب بساز با غم آن زلف پر شکن
    کاین درد پا شکسته به افسون نمی رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha