کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل از هجوم نشتر آزار وا شود
    چون غنچه ای که در بغل خار وا شود
    هر دیده نیست محرم آن چاک پیرهن
    تا بر رخ که این در گلزار وا شود
    همتاب شد چو رشته، یکی زود می شود
    مشکل که از میان تو زنار وا شود
    باشد همان به حسرت آن چشم نیمخواب
    چشمم اگر به دولت بیدار وا شود
    حوران برآورند سر از روزن بهشت
    هر جا دهان یار به گفتار وا شود
    در هر دلی که خرده رازی نهفته هست
    چون غنچه بیشتر به شب تار وا شود
    جانی که داشت شکوه ز تنگی لامکان
    در تنگنای چرخ چه مقدار وا شود
    نادان شود ز تیرگی جهل هرزه نال
    قفل دهان سگ به شب تار وا شود
    دلهای سخت را بود آتش نسیم صبح
    پیکان یار در دل افگار وا شود
    جوش بهار، بلبل خونین دل مرا
    فرصت نداد غنچه منقار وا شود
    در موسمی که غنچه پیکان شکفته شد
    صائب مرا نشد گره از کار وا شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha