کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر باد می دهد سر بی مغز چون حباب
    هر کس برای کسب هوا سیر می کند
    چون برگ کاه هرکه سبکروح می شود
    صائب به بال کاهربا سیر می کند
    از آه هر طرف دل ما سیر می کند
    چون تخت جم به روی هوا سیر می کند
    موج سراب پای به دامن شکسته ای است
    در وادیی که وحشت ما سیر می کند
    ابروی شوخ او نفسی بی اشاره نیست
    این قبله همچو قبله نما سیر می کند
    این دولتی که دل به دوامش نهاده ای
    چون سایه در رکاب هما سیر می کند
    از کاهلی است گرچه دل ازپاشکستگان
    وقت نمازدر همه جا سیر می کند
    چشم به جای دیگرو دل جای دیگرست
    گردون جدا ستاره جدا سیر می کند
    آن را که هست آتشی از شوق زیر پا
    دایم چو چرخ بی سرو پا سیر می کند
    نعلش در آتش است همان پیش آفتاب
    پرتو اگر چه در همه جا سیر می کند
    از خاک بر گرفته آتش بود دخان
    گردون به بال همت ما سیر می کند
    هر کس به بی نشان ز نشان راه برده است
    داند دل رمیده کجا سیر می کند
    چون شانه هر که پا ز سر خویش کرده است
    در کوچه باغ زلف دو تا سیر می کند
    شب در میان رود به زمین سیاه هند
    رنگین سخن به پای حنا سیر می کند
    در حیرتم که کلفت روی زمین چسان
    در تنگنای سینه ما سیر می کند
    چندین هزار قامت چون تیر شد کمان
    گردون همان به پشت دوتا سیر می کند
    آتش عنانی فلک از ناله من است
    محمل به ذوق بانگ درا سیر می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha