کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اشکی که گوهرش ز نژاد جگر بود
    هرقطره اش ستاره صبح اثر بود
    در حسرت قلمرو آرام سوختیم
    چون آفتاب چند کسی دربدر بود
    گوهرنمای جوهر ذاتی خویش باش
    خاکش به سر که زنده به نام پدر بود
    عمر دراز سرو به اقبال سر کشی است
    خون گل پیاده به طفلان هدر بود
    قاصد به گرد جذبه عاشق نمی رسد
    بند قبای گرمروان بال و پر بود
    از جوش العطش ننشیند به آب تیغ
    خون کسی که تشنه لب نیشتر بود
    تا چند جنس یوسفی طالع مرا
    خاک غم از غبار کسادی به سر بود
    صائب ز اشک هرزه درا درحساب باش
    طفلی که شوخ چشم بود پرده دربود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha