صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۳۷: اشکی که گوهرش ز نژاد جگر بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اشکی که گوهرش ز نژاد جگر بود هرقطره اش ستاره صبح اثر بود در حسرت قلمرو آرام سوختیم چون آفتاب چند کسی دربدر بود گوهرنمای جوهر ذاتی خویش باش خاکش به سر که زنده به نام پدر بود عمر دراز سرو به اقبال سر کشی است خون گل پیاده به طفلان هدر بود قاصد به گرد جذبه عاشق نمی رسد بند قبای گرمروان بال و پر بود از جوش العطش ننشیند به آب تیغ خون کسی که تشنه لب نیشتر بود تا چند جنس یوسفی طالع مرا خاک غم از غبار کسادی به سر بود صائب ز اشک هرزه درا درحساب باش طفلی که شوخ چشم بود پرده دربود صائب تبریزی