کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنان که دل ز کینه سبکبار کرده اند
    بالین و بستر از گل بی خار کرده اند
    از سایه اش سپهر زمین گیر می شود
    کوه غمی که بر دل من بار کرده اند
    جمعی که چون حباب هوای جوی گشته اند
    خود را به هیچ وپوچ گرفتار کرده اند
    دامن فشان چو موج ز کوثر گذر کند
    آن دیده را که تشنه دیدار کرده اند
    با خواب امن صلح فقیران دوربین
    از دار وگیر دولت بیدار کرده اند
    یکسان به خوب وزشت جهان می کند نظر
    آن راکه همچو آینه هموارکرده اند
    بسیار غافلان خود آرا بسان شمع
    سر در سر علاقه زر تار کرده اند
    چون گل فریب خنده شادی نمی خورند
    آنان که دل ز گریه سبکبار کرده اند
    مگشا به خنده لب که نهال ترا چو شمع
    سبز از برای گریه بسیار کرده اند
    جمعی که بسته اند نظر صائب از جهان
    از خارزار روی به گلزار کرده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha