کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عاشق که حرف عشق به اغیار می زند
    آبی به روی صورت دیوار می زند
    نظاره اش به خرج تماشا نمی رود
    چشمی که ساغر ازدل هشیار می زند
    امیدوار باش که از فیض آفتاب
    در سنگ لعل ساغر سرشار می زند
    مجنون حذر ز سنگ ملامت نمی کند
    این کبک مست خنده به کهسار می زند
    بیدار هر که می شود از خواب بیخودی
    دانسته پا به دولت بیدار می زند
    آن را که نارسا نبود پیچ وتاب عشق
    چون زلف دست در کمر یار می زند
    چون زخم آب از دل صاف است مرهمش
    زخمی که یار بر من افگار می زند
    خون در لباس دردل مرغ چمن کند
    هر کس گلی به گوشه دستار می زند
    صائب ز پاس شیشه ناموس فارغ است
    هر کس پیاله بر سر بازار می زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha