کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یاقوت با لب تودم از رنگ می زند
    این خون گرفته بین که چه بر سنگ می زند
    مرغی که آگه است زتعجیل نو بهار
    در تنگنای بیضه بر آهنگ می زند
    هر چند مازعجز درصلح می زنیم
    آن از خدا نترس درجنگ می زند
    از روی تازه اش گل بی خار می کنم
    خاری اگر به دامن من چنگ می زند
    روی شکفته از سخن سخت ایمن است
    کی بر در گشاده کسی سنگ می زند
    چون شعله می شود پروبال نگاه من
    خارم به چشم اگر خط شبرنگ می زند
    خط صلح داد شعله وخاشاک را به هم
    آن سنگدل هنوز در جنگ می زند
    سودا ز بس چو شیشه مراخشک کرده است
    بر پهلویم تپیدن دل سنگ می زند
    خواهد کشید اشک ندامت ازو گلاب
    آن گل که خنده بر من دلتنگ می زند
    در عالمی که خوردن خون است بیغمی
    صائب چو بیغمان می گلرنگ می زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha