کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از دور باش کی حذر اغیار می کند
    گلچین کجا ملاحظه از خار می کند
    سیراب اگر شود جگر تشنه از سراب
    کوثر علاج تشنه دیدار می کند
    هموار می کند به خود این سنگلاخ را
    از خلق هر که روی به دیوار می کند
    مژگان اشکبار شود موی برتنش
    در هر دلی که ناله من کارمی کند
    پیری که ازسیاه دلی می کند خضاب
    صبح امید خویش شب تار می کند
    دیوانه را زسنگ ملامت هراس نیست
    این کبک مست خنده به کهسارمی کند
    ایمن ز دور باش بود دیده های پاک
    آیینه را که منع ز دیدار می کند
    دستی که شد بریده ز دامان اختیار
    چون بهله دست در کمر یارمی کند
    زان چشم نیم مست نصیب دل من است
    بیماریی که کار پرستار می کند
    دل را نکرده جمع شود هر که گوشه گیر
    در خانه سیر کوچه وبازار می کند
    بر هر دلی که زنگ قساوت گرفته است
    هر داغ کار دیده بیدار می کند
    چون از نظارگی نبرد خیرگی برون
    آیینه را حجاب تو ستار می کند
    مرغی که زیرک است درین بوستانسرا
    از گل فزون ملاحظه از خار می کند
    چون شمع از زیاده سریها لباس دوست
    سر در سر علاقه زرتارمی کند
    در چشم خرده بین نبود پرده حجاب
    در نقطه سیر گردش پرگار می کند
    صائب خطی که دیده من روشن است ازو
    خاک سیه به دیده اغیار می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha