کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خط تو راه دین ودل وهوش می زند
    ته جرعه ای است این که به سرجوش می زند
    از خط سبز مستی حسن تو کم نشد
    این می به شیشه رفت وهمان جوش می زند
    بر آتش عذار تو دامان دیگرست
    هر سیلیی که خط به بناگوش می زند
    از خط فزودمستی آن چشم پر خمار
    در نوبهار چشمه فزون جوش می زند
    روی زمین زلغزش مستان شودکبود
    زینسان که جلوه توره هوش می زند
    از شرم اگرچه نیست زبان طلب مرا
    خمیازه حلقه بر لب خاموش می زند
    با سرو سرکشی که ز خودراست بگذرد
    امید فال خلوت آغوش می زند
    سنگی که می زند به من آن طفل شوخ چشم
    دست نوازشی است که بر دوش می زند
    باشد پیاده ای که زندخنده برسوار
    زاهد که خنده بر من مدهوش می زند
    صائب دلیل پختگی عقل خامشی است
    تا نارس است باده به خم جوش می زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha