کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشاق دل به دیده روشن کشیده اند
    چون ذره رخت خویش به روزن کشیده اند
    در جلوه گاه حسن تو منصور وار خلق
    کرسی زدار ساخته گردن کشیده اند
    منشین فسرده کز پی سامان اشک وآه
    آتش ز سنگ و آب ز آهن کشیده اند
    گنجور گوهرند گروهی که همچو کوه
    درزیر تیغ پای به دامن کشیده اند
    دانند من چه میکشم از عقل بوالفضول
    جمعی که ناز دوست ز دشمن کشیده اند
    زهاد بهر رشته تسبیح بارها
    زنار را زدست برهمن کشیده اند
    ما بیکسیم ورنه به یک ناله بلبلان
    فریادها ز سینه گلشن کشیده اند
    خوش باش با زبان ملامت که رهروان
    از بهر خار زحمت سوزن کشیده اند
    آیینه هاست حسن لطیف بهار را
    این پرده هاکه بر رخ گلخن کشیده اند
    از بهر چشم زخم چو زنجیر عاشقان
    بر گرد خویش حلقه شیون کشیده اند
    سوداییان به آتش بی زینهار دل
    صائب ز ریگ بادیه روغن کشیده اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha