کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از روی درد هر که ز دل آه می کشد
    بی چشم زخم یوسفی از چاه می کشد
    بی آه گرم نیست دل دردمند عشق
    شمعی که روشن است مدام آه می کشد
    در زلف دود شعله حصاری نمی شود
    بیهوده ابر پرده در آن ماه می کشد
    شمع که دیده است سرانجام خامشی
    گردن در انتظار سحرگاه می کشد
    بردوش خلق بار بود زندگانیش
    هر کس که بار خلق به اکراه می کشد
    تا روی آتشین تو در بزم دیده است
    پیوسته شمع جای نفس آه می کشد
    شوخی که رم ز دیدن پنهان من کند
    با مدعی جناغ به دلخواه می کشد
    افتاده جذبه طمع زرد روبلند
    این کهربا ز کاهکشان کاه می کشد
    از اشتیاق چهره چون آفتاب توست
    نیلی که آه من به رخ ماه می کشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha