صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۱۱: از روی درد هر که ز دل آه می کشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از روی درد هر که ز دل آه می کشد بی چشم زخم یوسفی از چاه می کشد بی آه گرم نیست دل دردمند عشق شمعی که روشن است مدام آه می کشد در زلف دود شعله حصاری نمی شود بیهوده ابر پرده در آن ماه می کشد شمع که دیده است سرانجام خامشی گردن در انتظار سحرگاه می کشد بردوش خلق بار بود زندگانیش هر کس که بار خلق به اکراه می کشد تا روی آتشین تو در بزم دیده است پیوسته شمع جای نفس آه می کشد شوخی که رم ز دیدن پنهان من کند با مدعی جناغ به دلخواه می کشد افتاده جذبه طمع زرد روبلند این کهربا ز کاهکشان کاه می کشد از اشتیاق چهره چون آفتاب توست نیلی که آه من به رخ ماه می کشد صائب تبریزی