کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خط ترا که دید که زیر و زبر نشد
    این رشته راکه یافت که بی پاوسرنشد
    دل آب ساختم به امید گهر شدن
    دل شد زدست وقطره آبم گهر نشد
    چندان که سوختم نفس خویش را چو صبح
    یک ره شکوفه ام به ثمر بارور نشد
    محرومیم نتیجه نقصان شوق نیست
    ره دور بود کوتهی از بال وپر نشد
    جز من که نیست خانه من قابل نزول
    روی ترا که دید که از خود بدر نشد
    بی طالعی نگر که پریزاد تیر او
    از دل چنان گذشت که دل را خبر نشد
    شاخی است بی ثمر که سزای شکستن است
    دستی که در میان نگاری کمر نشد
    تسخیر آفتاب جهانتاب میکند
    چون آسمان دلی که ملول از سفر نشد
    هر کس به صدق در ره توحید زد قدم
    از ره برون نرفت اگر راهبر نشد
    چون نی کسی بست کمر در طریق عشق
    کام از نوا گرفت اگر پر شکر نشد
    دروادیی که سبزه او خضر رهنماست
    گردی ز نارسایی ما جلوه گر نشد
    گردید استخوان چو هما گر چه رزق ما
    از مغز ما غرور سعادت به در نشد
    از اعتبار طوطی گویا به حیرتم
    چون هیچ کس زراه سخن معتبر نشد
    چندان که سیل حادثه اش خاک مال داد
    صائب زکوی یار به جای دکر نشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha