کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از شرم ناله ام که دل از کار می برد
    بلبل به زیر پر سر منقار می برد
    هرکس که بی شراب رود برکنار کشت
    آیینه را به چشمه زنگار می برد
    بر باغبان به چشم دگر می کند نگاه
    مرغی که ره به رخنه دیوار می برد
    زهاد را به باغ که تکلیف می کند
    این خار خشک را که به گلزار می برد
    زلف ز پا فتاده بود رشته امید
    چشم ز کار رفته دل از کار می برد
    تکلیف ماهتاب به من هرکه می کند
    مجروح را به سیر نمکزار می برد
    از بیم دستبرد تعدی ز بوستان
    گل التجا به گوشه دستار می برد
    زلف تو صد موذن تسبیح گوی را
    کاکل کشان به حلقه زنار می برد
    صائب چه نعمتی است که طبع غیور من
    منقار بسته ام ز شکرزار می برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha