کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آیینه کی به چهره شبنم فشان رسد
    چون آب ایستاده به آب روان رسد
    ابروی شوخ اوست ز مژگان زننده تر
    از تیر پیشتر به هدف این کمان رسد
    خط تو مومیایی صد دلشکسته شد
    حاشا که چشم زخم به این دودمان رسد
    زینسان که کرده اند گرانبار خویش را
    رهزن مگر به داد دل کاروان رسد
    از عالم خسیس خسیسان برند فیض
    تا هست سگ کجا به هما استخوان رسد
    سختی است قسمت من ناکام از وطن
    سنگم به بیضه از بغل آشیان رسد
    ما را به عزم ناقص خود این امید نیست
    این تیر کج مگر به غلط برنشان رسد
    جایی که گل ز باغ دل پاره پاره برد
    پیداست تا به ما چه ازین گلستان رسد
    نبود ز فیض آب حیات سخن بعید
    صائب اگر به زندگی جاودان رسد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha