کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیغام بیکسان که به دلدار می برد
    طفل یتیم را که به گلزار می برد
    از وصل گل کسی که به نظاره قانع است
    دایم ز بوستان گل بی خار می برد
    می بایدش به نقش بد ونیک ساختن
    آیینه را کسی که به بازار می برد
    تلخی نمی رسد به قناعت رسیدگان
    از خاک مور فیض شکرزار می برد
    از شب نصیب بیخبران خواب غفلت است
    زین سرمه فیض دیده بیدار می برد
    خط گر به گرد خال تو گردد غریب نیست
    این نقطه اختیار ز پرگار می برد
    دلگیری من از می گلگون زیاد شد
    دامان تر ز تیغ چه زنگار می برد
    از فقر نفس بر خط فرمان نهاد سر
    این راه تنگ کجروی از مار می برد
    در پرده حجاب چه لذت بود ز وصل
    مرغ قفس چه فیض ز گلزار می برد
    صائب کسی که عیب نمی بیند از هنر
    از حقه خزف در شهوار می برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha