کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر کس ز قید تن دل روشن برآورد
    اخگر برون ز توده خاکستر آورد
    دست از طلب مکش که سمندر ز جذب عشق
    از بال وپر بهم زدن آتش برآورد
    چشمی که ساخت سرمه عبرت منورش
    از حقه حباب برون گوهر آورد
    پیکان قرار در تن مردم نمی کند
    دل هر زمان ز جای دگر سربرآورد
    از آرزو فتاد برون آدم از بهشت
    تا آرزو ترا چه بلا برسر آورد
    جان پرورست صحبت پاکیزه گوهران
    هرکس به بحر موم برد عنبر آورد
    شب زنده دار باش که گردد سفید روی
    آیینه چون پناه به خاکسترآورد
    ایمن مباش ازان خط مشکین به گردلب
    کاین مور زود گرد ز شکر برآورد
    از زلف وخط گرفتن دل سخت مشکل است
    بیرون چگونه مهره کس از ششدر آورد
    از روی درد بلبل اگر ناله سر کند
    گل را نفس گسسته به زیر پرآورد
    از شش جهت به دل غم دنیا نهاد روی
    یک تن چگونه حمله بر این لشکر آورد
    ساز غضب حلیم گرانسنگ را سبک
    کف وقت جوش بحر گهر بر سرآورد
    جان تازه می شود ز پریخانه خیال
    صائب چگونه سر ز گریبان برآورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha