کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از بهر دل چه رنج عبث سینه می برد
    آیینه دان چه فیض ز آیینه می برد
    از مشک خود فروش بگیرید نافه را
    این خام عرض خرقه پشمینه می برد
    دل را سینه مساز که حسن غریب او
    از دل غمی به صحبت آیینه می برد
    در سنگ خون لعل ز شرم تو آب شد
    گوهر عبث پناه به گنجینه می برد
    ذوق شب وصال تو ای مایه نشاط
    از یاد کودکان شب آدینه می برد
    در حشر سر ز خانه زنبور برکند
    هرکس به خاک سینه پرکینه می برد
    صائب غم لباس به تن پروران گذار
    در زیر یک نمد بسر آیینه می برد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha