کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز رخ گر آن پری رو دور گرداند نقابش را
    کند سنگ فلاخن چرخ ماه و آفتابش را
    سر خود آرد و در حلقه فتراکش آویزد
    اگر آهو ببیند شوخی چشم رکابش را
    درون کلبه تاریک خود چشمی که من دارم
    فلک پیراهن فانوس سازد ماهتابش را
    دهد جان کشته معشوق را کیفیت عاشق
    به پرواز آورد پروانه ام مرغ کبابش را
    به چشمش هر که اندازد نظر خاموش می گردد
    نباشد سرمه حاجت نرگس چشم سیاهش را
    پریشان است همچون زلف خوبان سرو در گلشن
    مگر از جوی سنبل باغبان دادست آبش را
    به توران سیدا ناصرعلی از هند اگر آید
    بگوید بی تأمل طوطی کلکم جوابش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha