روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف
گردد بهشت یک طرف آنکو به یک طرف
سنجند اگر به روز قیامت گناه من
افتد ز بار جم ترازو به یک طرف
شوق تو مست کرده چنان اهل باغ را
افتاده گل به یک طرف و بو به یک طرف
چون شانه پاره پاره دلم گر شود رواست
خط یک طرف کشیده و گیسو به یک طرف
چشمی که چون نگاه به هر سو می دوید
امروز کرده گوشه ابرو به یک طرف
چون سیدا اگر چه بهر سوی می تپم
آخر نهم ز درد تو پهلو به یک طرف