به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ام

1000عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ام
تحفه یی امروز بهر اهل درد آورده ام
خاطری دارم غبارآلود از رنج سفر
گردبادم پیکری در زیر گرد آورده ام
جانب گلشن مکن تکلیف ای بلبل مرا
نوبهارم لیک با خود آه سرد آورده ام
عاجزم افتاده ام ای چرخ از من کن حذر
لشکری همراه خود بهر نبرد آورده ام
تکیه گاهم سیدا باشد به شاه نقشبند
خویش را در سایه این شیرمرد آورده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...2شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...3شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 4شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 5شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...6شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 7شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...8شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 9شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...10شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 11شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...12شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 13شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...14شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...15شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 16شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 17شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 18شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 19شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...20شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 21شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 22شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 23شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...24شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...25شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...26شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...27شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...28شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...29شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...30شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...31شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 32شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...33شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...34شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...35شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...36شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 37شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...38شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...39شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...40شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...41شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...42شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 43شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...44شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...45شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 46شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 47شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 48شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 49شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...50شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 51شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 52شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...53شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 54شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...55شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...56شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...57شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...58شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 59شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 60شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 61شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...62شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...63شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...64شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...65شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 66شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...67شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...68شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...69شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...70شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...71شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...72شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...73شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...74شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 75شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...76شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 77شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 78شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 79شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 80شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 81شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 82شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...83شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...84شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 85شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 86شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 87شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 88شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 89شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 90شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 91شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 92شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 93شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 94شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 95شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 96شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 97شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...98شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 99شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 100شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...101شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 102شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...103شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 104شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 105شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...106شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 107شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...108شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...109شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...110شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 111شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 112شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 113شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...114شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 115شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...116شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...117شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 118شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...119شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...120شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...121شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...122شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 123شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...124شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 125شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 126شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 127شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...128شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...129شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 130شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...131شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...132شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...133شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...134شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...135شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...136شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...137شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 138شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 139شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 140شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 141شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 142شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...143شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 144شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 145شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...146شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 147شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 148شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...149شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...150شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 151شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...152شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 153شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 154شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...155شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 156شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 157شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...158شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...159شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ