کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام
    بر روی زخم خویش چو مرهم نشسته ام
    عمریست از هوا و هوس چشم بسته ام
    چون غنچه فارغ از غم عالم نشسته ام
    پوشیده ام چو خامه لباس سیاه را
    در مرگ اهل هوش بمانم نشسته ام
    انگشت تر نکرده ام از بزم اهل جود
    سیلی زنان به سفره حاتم نشسته ام
    بر سر ز دست مهر گل بی مروتی
    حیران به روی باغ چو شبنم نشسته ام
    مانند نفس به لب من گره شدست
    با اهل روزگار چو یک دم نشسته ام
    ای سیدا ز سهو به بزمی که رفته ام
    از اشک خود به سلسله غم نشسته ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha