به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواهد شدن

990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اشک من گر اینچنین کز دل برون خواهد شدن
داغ های سینه ام گرداب خون خواهد شدن
گر نهم پا بر سر دیوانگی چون گردباد
آسمانها تخته مشق جنون خواهد شدن
در دل فرهاد من آخر غم شیرین لبان
مانده مانده همچو کوه بیستون خواهد شدن
می توان کردن به افسون اژدها را زیر دست
نفس سرکش پیش عقل آخر زبون خواهد شدن
در تلاش سلطنت افتاده اند از پای خلق
تاج اگر اینست عالم سرنگون خواهد شدن
هر که آید بر سر کوی بتان چون آفتاب
رفته رفته آخر از عالم برون خواهد شدن
سیدا هر کس به جای باده خون دل خورد
سرخ رو همچون شراب لاله‌گون خواهد شدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...2شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...3شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...4شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 5شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...6شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...7شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 8شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 9شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 10شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 11شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...12شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 13شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 14شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...15شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 16شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...17شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...18شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...19شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...20شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 21شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 22شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 23شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...24شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...25شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...26شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...27شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 28شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...29شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...30شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...31شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...32شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...33شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...34شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...35شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...36شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 37شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...38شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 39شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 40شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 41شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 42شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 43شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 44شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...45شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...46شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 47شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 48شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 49شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 50شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 51شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 52شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 53شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 54شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 55شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 56شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 57شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 58شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 59شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...60شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 61شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 62شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...63شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 64شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...65شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 66شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 67شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...68شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 69شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...70شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...71شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...72شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 73شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 74شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 75شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...76شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 77شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...78شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...79شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 80شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...81شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...82شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...83شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...84شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 85شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...86شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 87شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 88شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 89شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...90شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...91شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 92شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...93شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...94شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...95شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...96شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...97شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...98شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...99شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 100شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 101شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 102شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 103شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 104شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...105شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 106شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 107شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...108شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 109شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 110شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...111شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...112شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 113شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...114شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 115شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 116شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...117شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 118شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 119شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...120شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...121شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ