به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توان گفتن

890عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به دریا کرده ام خو موج آبم می توان گفتن
به کف دارم سر بی تن حبابم می توان گفتن
به شاخ شعله دارم آشیان مانند پروانه
سمندر طینتم مرغ کبابم می توان گفتن
به باغ دهر چون شبنم ندارم خواب آسایش
چو اهل کاروان پا در رکابم می توان گفتن
به مردم می نمایم خویش را و لیک نابودم
در این صحرای بی پایان سرابم می توان
لباس فقر و طبع روشنی ای سیدا دارم
به زیر ابر پنهان آفتابم می توان گفتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...2شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...3شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...4شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...5شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 6شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...7شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...8شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...9شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...10شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...11شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...12شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...13شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...14شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 15شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...16شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 17شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 18شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 19شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 20شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 21شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 22شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...23شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...24شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 25شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 26شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 27شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 28شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 29شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 30شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 31شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 32شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 33شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 34شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 35شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 36شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 37شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...38شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 39شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 40شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...41شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 42شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...43شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 44شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 45شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...46شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 47شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...48شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...49شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...50شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 51شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 52شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 53شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...54شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 55شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...56شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...57شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 58شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...59شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...60شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...61شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...62شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 63شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...64شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 65شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 66شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 67شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...68شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...69شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 70شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...71شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...72شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...73شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...74شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...75شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...76شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...77شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 78شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 79شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 80شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 81شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 82شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...83شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 84شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 85شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...86شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 87شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 88شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...89شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...90شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 91شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...92شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 93شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 94شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...95شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 96شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 97شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...98شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...99شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ