کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز آتش عشق تو آب شد جگر من
    مرحمتی کن به حال چشم تر من
    من که و جسم ضعیف گرد تو گشتن
    قابل پرواز نیست مشت پر من
    چند چو یوسف روی ز خانه به بازار
    رحم به حال پدر کن ای پسر من
    بی گل روی تو کوته است زبانم
    خارم و با کس نمی رسد ضرر من
    از تو شدم دور چون بهشت ز آدم
    ماند همین یادگار از پدر من
    مشت خسی نبستم ز برق گریزم
    شعله ام و آتش است پا و سر من
    غنچه گل شد قفس ز موج سرشکم
    کیست به صیاد من برد خبر من
    قوت پرواز نیست بس که چو شمعم
    سوخت ز سودای شعله بال و پر من
    بس که عزیزم به بزم باده چو مینا
    ساقی مجلس قسم خورد به سر من
    دست ز طاعت شسته زاهد و می گفت
    بی هنری به بود از این هنر من
    می دهدم سیدا سپهر چو طوطی
    از نی کلکم وظیفه شکر من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha