به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می زنم

850عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بی جمالت در گلستان چاک چون گل می زنم
سینه را بر سوزن مژگان بلبل می زنم
سبزه بیگانه روی بیابان نیستم
خط یارم حلقه بر پهلوی سنبل می زنم
می کند خاموشی صیاد گیرا دام را
یار را از دور اگر بینم تغافل می زنم
سیدا سودا اگر مشک خطای نیستم
شانه مشاطه ام دستی به کاکل می زنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 2شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...3شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 4شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 5شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 6شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...7شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...8شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...9شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...10شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...11شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...12شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...13شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...14شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 15شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...16شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...17شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...18شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...19شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 20شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...21شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...22شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...23شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...24شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...25شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 26شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...27شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...28شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 29شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 30شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 31شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 32شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...33شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 34شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 35شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...36شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 37شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...38شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...39شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...40شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...41شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 42شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 43شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 44شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...45شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...46شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...47شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...48شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 49شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...50شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...51شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...52شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...53شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...54شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...55شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...56شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...57شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 58شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...59شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 60شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 61شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 62شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 63شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 64شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 65شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...66شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...67شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 68شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 69شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 70شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 71شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 72شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 73شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 74شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 75شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 76شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 77شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 78شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 79شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 80شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...81شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 82شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 83شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...84شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 85شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...86شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 87شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 88شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...89شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 90شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...91شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...92شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...93شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 94شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 95شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 96شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...97شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 98شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...99شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...100شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 101شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...102شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...103شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...104شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...105شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 106شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...107شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 108شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 109شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 110شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...111شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...112شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 113شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...114شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...115شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...116شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...117شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...118شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...119شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...120شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 121شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 122شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 123شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 124شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 125شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...126شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 127شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 128شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...129شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 130شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 131شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...132شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...133شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 134شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...135شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 136شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 137شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...138شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 139شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 140شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...141شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...142شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ