به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ام

1050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ام
رخنه دیوار فانوس است چاک سینه ام
از سبکروحان به خاطرها نمی آید گران
عکس را از خود نمی سازد جدا آئینه ام
بر گنه کاران نوید مغفرت آب بقاست
روز عید میکشان باشد شب آدینه ام
از دلم سودای زلف او نمی آید برون
حلقه ماراست زنجیر در گنجینه ام
گردش دوران نگردد بر مرادم سیدا
کهنه تقویمم به دست مردم پارینه ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...2شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...3شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...4شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...5شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...6شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 7شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...8شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...9شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...10شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...11شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 12شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...13شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...14شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...15شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...16شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...17شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 18شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...19شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...20شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 21شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 22شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 23شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 24شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...25شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 26شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 27شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...28شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 29شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...30شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...31شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...32شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...33شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 34شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 35شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 36شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...37شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...38شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...39شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...40شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 41شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...42شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...43شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...44شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...45شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...46شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...47شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...48شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...49شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 50شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...51شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 52شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 53شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 54شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 55شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 56شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 57شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...58شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...59شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 60شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 61شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 62شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 63شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 64شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 65شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 66شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 67شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 68شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 69شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 70شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 71شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 72شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...73شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 74شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 75شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...76شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 77شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...78شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 79شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 80شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...81شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 82شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...83شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...84شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...85شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 86شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 87شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 88شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...89شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 90شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...91شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...92شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 93شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...94شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...95شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...96شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...97شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 98شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...99شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 100شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 101شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 102شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...103شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...104شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 105شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...106شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...107شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...108شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...109شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...110شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...111شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...112شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 113شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 114شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 115شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 116شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 117شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...118شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 119شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 120شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...121شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 122شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 123شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...124شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...125شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 126شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...127شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 128شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 129شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...130شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 131شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 132شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...133شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...134شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ