کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزگاری شد که خون از دیده تر می خوریم
    در بهشت افتاده ایم و آب کوثر می خوریم
    مغز اندر استخوان داریم و محنت روزیم
    سنگها از هر طرف چون بسته بر سر می خوریم
    ما کباب سینه بی کینه یار خودیم
    باده گلگون تر از خون کبوتر می خوریم
    بسته ایم از خلق چشم و کامرانی می کنیم
    شسته ایم از بحر دست و آب گوهر می خوریم
    ما کجا ای خضر آب چشمه حیوان کجا
    رحم بر لب تشنگی های سکندر می خوریم
    بهر شیرین بیستون را کوهکن گهواره کرد
    ما چو طفلان شیر از پستان مادر می خوریم
    می توان پی برد از پیشانی خورشید و ماه
    پیش پاهایی که از چرخ ستمگر می خوریم
    با زبان دوستی از خلق گیریم انتقام
    خوان مردم آشکارا همچو نشتر می خوریم
    آب حیوان تا قیامت با خضر پیوند باد
    ما شراب زندگی از دست دلبر می خوریم
    سیدا چون غنچه سر بر زانوی خود مانده ام
    کس چه داند ما غم فردای محشر می خوریم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha