به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ام

1070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ام
خانه یی از سیم بهر خویش برپا کرده ام
از برای سیم دنیا پا در این ره مانده ام
شهر و صحرا از نسیم اشک دریا کرده ام
تا نریزد آبروی لنگر من بر زمین
از چپ و از راست آغوش نظر واکرده ام
چون سپند روی آتش هست کارم جست و خیز
در عجایب منزلی امروز مأوا کرده ام
همچو تار سیم هر دم می خورم صد پیچ و تاب
سیدا تا دار دنیا را تماشا کرده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 2شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...3شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...4شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 5شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...6شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 7شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...8شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...9شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...10شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...11شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...12شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...13شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...14شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...15شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...16شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...17شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 18شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...19شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...20شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...21شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...22شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...23شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 24شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 25شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...26شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 27شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...28شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 29شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...30شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 31شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...32شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 33شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...34شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...35شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 36شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 37شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 38شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 39شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...40شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 41شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 42شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 43شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...44شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...45شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...46شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...47شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...48شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...49شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...50شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...51شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 52شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...53شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...54شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...55شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...56شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 57شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...58شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...59شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...60شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...61شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...62شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 63شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...64شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...65شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 66شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 67شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 68شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 69شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...70شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 71شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 72شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...73شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 74شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...75شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...76شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...77شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...78شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 79شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 80شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 81شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...82شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...83شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...84شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...85شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 86شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...87شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...88شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...89شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...90شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...91شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...92شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...93شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...94شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 95شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...96شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 97شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 98شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 99شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 100شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 101شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 102شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...103شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...104شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 105شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 106شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 107شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 108شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 109شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 110شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 111شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 112شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 113شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 114شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 115شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 116شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 117شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...118شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 119شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 120شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...121شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 122شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...123شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 124شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 125شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...126شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 127شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...128شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...129شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...130شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 131شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 132شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 133شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...134شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 135شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...136شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...137شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 138شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...139شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...140شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...141شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...142شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 143شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...144شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 145شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 146شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 147شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...148شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...149شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 150شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...151شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...152شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...153شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...154شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...155شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...156شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...157شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 158شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 159شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 160شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 161شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 162شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...163شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 164شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 165شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...166شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 167شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 168شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...169شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...170شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 171شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...172شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 173شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 174شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...175شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 176شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 177شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...178شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...179شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ