به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم

920عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خشک است ز بی مهریی ایام دماغم
در آرزوی روغن آبست چراغم
زخم جگرم کرده بناصور ارادت
ای دست مروت منه انگشت به داغم
ریزند اگر در چمنم آب زمرد
چون برگ خزان دیده دمد سبز دماغم
از آبله ام چشمه خون سر هر خار
انگشت نما گشت ره از پای سراغم
رفتم به تماشای چمن همره سید
از آتش رخساره گل سوخت دماغم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...2شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 3شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...4شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...5شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 6شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...7شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 8شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...9شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...10شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...11شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...12شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...13شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...14شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...15شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...16شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...17شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...18شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 19شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...20شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...21شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...22شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...23شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...24شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 25شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 26شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...27شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 28شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...29شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 30شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...31شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 32شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...33شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 34شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...35شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...36شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 37شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 38شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 39شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 40شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...41شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 42شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 43شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 44شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...45شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...46شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...47شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...48شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...49شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...50شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...51شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...52شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 53شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...54شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...55شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...56شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...57شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 58شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...59شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...60شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...61شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...62شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...63شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 64شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...65شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...66شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 67شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 68شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 69شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 70شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...71شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 72شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 73شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...74شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 75شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...76شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...77شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...78شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...79شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 80شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 81شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 82شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...83شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...84شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...85شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...86شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 87شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...88شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...89شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...90شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...91شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...92شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...93شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...94شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...95شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 96شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...97شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 98شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 99شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 100شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 101شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 102شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 103شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...104شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...105شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 106شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 107شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 108شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 109شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 110شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 111شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 112شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 113شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 114شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 115شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 116شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 117شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 118شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...119شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 120شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 121شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...122شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 123شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...124شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 125شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 126شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...127شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 128شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...129شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...130شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...131شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 132شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 133شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 134شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...135شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 136شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...137شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...138شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 139شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...140شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...141شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...142شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...143شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 144شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...145شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 146شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 147شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 148شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...149شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...150شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 151شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...152شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...153شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...154شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...155شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...156شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...157شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...158شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 159شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 160شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 161شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 162شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 163شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...164شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 165شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 166شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...167شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 168شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 169شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...170شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...171شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 172شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...173شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 174شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 175شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...176شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 177شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 178شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...179شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...180شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ