کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون کنم
    یوسف خود را از این چه بی رسن بیرون کنم
    ماتم طفلان بود چون خنده گل بی بقا
    غنچه را پیش از شکفتن از چمن بیرون کنم
    از لب خود بوسه یی امیدوارم کرده یی
    نیست این حرفی که او را از دهن بیرون کنم
    تا نسازم در میان کشتگان خود را شهید
    روز محشر کی سر خود از کفن بیرون کنم
    آب سازد آتش من زهره پروانه را
    شمع را مردانه وار از انجمن بیرون کنم
    قامتش در دیده من جلوه گر گردد چو شمع
    گر دو سر چون شمعدان از یک بدن بیرون کنم
    من نه آن نخلم که همچون شمع مجلس سیدا
    اشک را از دیده وقت سوختن بیرون کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha