سیدای نَسَفی
غزلیات
شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون کنم یوسف خود را از این چه بی رسن بیرون کنم ماتم طفلان بود چون خنده گل بی بقا غنچه را پیش از شکفتن از چمن بیرون کنم از لب خود بوسه یی امیدوارم کرده یی نیست این حرفی که او را از دهن بیرون کنم تا نسازم در میان کشتگان خود را شهید روز محشر کی سر خود از کفن بیرون کنم آب سازد آتش من زهره پروانه را شمع را مردانه وار از انجمن بیرون کنم قامتش در دیده من جلوه گر گردد چو شمع گر دو سر چون شمعدان از یک بدن بیرون کنم من نه آن نخلم که همچون شمع مجلس سیدا اشک را از دیده وقت سوختن بیرون کنم سیدای نَسَفی