به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم

730عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم
با زبان آتشین چون لاله داغت می کنم
می توانم گلشنت را سوخت از یک برق آه
پاس خاطر داریی گلهای باغت می کنم
باده نابم ولی چشمت به خونم تشنه است
روغن بادامم اما بی دماغت می کنم
با وجود آنکه می دانم کجا داری مقام
لیک با خود پس نمی آیم سراغت می کنم
تا نریزد باده وصلت به کام سیدا
چشم پر خون را نگهبان ایاغت می کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 2شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 3شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...4شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...5شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 6شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...7شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...8شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 9شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...10شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 11شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...12شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...13شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...14شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...15شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...16شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...17شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...18شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...19شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...20شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...21شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 22شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...23شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...24شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...25شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...26شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...27شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 28شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 29شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...30شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 31شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...32شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 33شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...34شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 35شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...36شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 37شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...38شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...39شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 40شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 41شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 42شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 43شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...44شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 45شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 46شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 47شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...48شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...49شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...50شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...51شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...52شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...53شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...54شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...55شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 56شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...57شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...58شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...59شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...60شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 61شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...62شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...63شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...64شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...65شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...66شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 67شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...68شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...69شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 70شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 71شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 72شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 73شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...74شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 75شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 76شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...77شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 78شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...79شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...80شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...81شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...82شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 83شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 84شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 85شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...86شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...87شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...88شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...89شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 90شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...91شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...92شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...93شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...94شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...95شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...96شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...97شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...98شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 99شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...100شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 101شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 102شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 103شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 104شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 105شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 106شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...107شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...108شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 109شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 110شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 111شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 112شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 113شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 114شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 115شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 116شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 117شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 118شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 119شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 120شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 121شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...122شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 123شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 124شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...125شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 126شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...127شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 128شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 129شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...130شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 131شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...132شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...133شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...134شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 135شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 136شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 137شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...138شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 139شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...140شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...141شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 142شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...143شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...144شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...145شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...146شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 147شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...148شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 149شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 150شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 151شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...152شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...153شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 154شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...155شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...156شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...157شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...158شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...159شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...160شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...161شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 162شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 163شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 164شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 165شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 166شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...167شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 168شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 169شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...170شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 171شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 172شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...173شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...174شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 175شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...176شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 177شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 178شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...179شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 180شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 181شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...182شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...183شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ