کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کنم
    طفل شوخی دارم او را هر زمان گم می کنم
    خون من می ریزد و می پرسد احوال تو چیست
    می زند شمشیر و می گوید ترحم می کنم
    ساغر عشرت چو گل آسان نمی آید به دست
    عمرها خون می خورم تا یک تبسم می کنم
    از سر جرم من آن بدخوی پا کوته نکرد
    عمرها شد زیر تیغ او تظلم می کنم
    ماه را رخسار او خرگه نشین هاله کرد
    آفرین بر خیره چشمی های انجم می کنم
    بی زبانی نعمتی بودست من از سادگی
    شکوه از خاموشی لبهای گندم می کنم
    حرفهای بیجا گفتن از شمشیر تازی برتر است
    اره می گردد زبانم تا تکلم می کنم
    زلف بی پروای او شبها چو بر یارم رسد
    می شوم دیوانه و با خود تکلم می کنم
    چون تنور از انتظاری می شود چشمم سیاه
    سفره خود تا سفید از نان گندم می کنم
    می روم زین پس سوی میخانه همچون سیدا
    بالش آسایش از خشت سر خم می کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha