به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ترسم

840عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ترسم
عجب ماری شده پیدا در این گنجینه می ترسم
به چشم بس که گردد شکلهای مختلف ظاهر
چو بینم عکس خود در خانه آئینه می ترسم
به شهر از شالپوشان بس که پیدا شد خیانتها
به دوش هر که بینم خرقه پشمینه می ترسم
به حق چشم مخمور خود ای ساقی شرابم ده
سیه مست توام کی از شب آدینه می ترسم
به محشر می دهند ای سیدا اعضا گواهی را
به روز گیرودار از همدم دیرینه می ترسم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...2شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...3شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 4شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 5شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...6شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...7شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...8شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 9شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 10شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...11شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...12شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 13شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 14شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...15شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...16شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 17شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...18شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...19شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 20شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...21شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 22شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...23شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...24شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...25شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...26شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...27شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...28شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...29شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...30شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...31شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...32شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 33شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...34شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...35شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...36شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...37شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...38شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 39شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 40شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...41شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 42شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...43شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 44شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...45شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 46شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...47شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 48شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...49شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...50شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 51شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 52شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 53شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 54شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...55شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 56شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 57شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 58شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...59شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...60شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...61شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...62شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...63شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...64شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...65شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...66شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 67شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...68شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...69شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...70شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...71شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 72شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...73شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...74شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...75شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...76شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...77شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 78شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...79شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...80شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 81شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 82شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 83شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 84شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...85شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 86شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 87شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...88شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 89شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...90شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...91شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...92شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...93شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 94شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 95شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 96شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...97شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...98شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...99شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...100شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 101شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...102شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...103شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...104شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...105شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...106شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...107شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...108شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...109شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 110شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...111شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 112شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 113شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 114شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 115شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 116شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 117شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...118شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...119شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 120شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 121شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 122شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 123شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 124شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 125شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 126شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 127شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 128شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 129شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 130شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 131شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 132شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...133شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 134شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 135شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...136شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 137شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...138شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 139شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 140شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...141شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 142شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...143شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...144شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...145شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 146شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 147شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 148شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...149شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 150شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...151شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...152شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 153شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...154شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...155شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...156شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...157شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 158شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...159شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 160شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 161شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 162شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...163شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...164شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 165شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...166شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...167شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...168شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...169شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...170شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...171شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...172شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 173شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 174شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 175شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 176شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 177شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...178شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 179شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 180شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...181شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 182شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 183شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...184شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...185شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 186شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...187شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 188شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 189شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...190شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 191شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 192شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...193شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...194شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ