به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حیف

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حیف
سنبل پامال دوران چون علف شد حیف حیف
آنکه زلفش بازوی آزادگان در تاب داشت
زیر دست و پنجه هر ناخلف شد حیف حیف
گلشنش از غارت باد خزان تاراج یافت
دامن پاکش چو برگ گل ز کف شد حیف حیف
قامت سرو خط سبزش ز آه بی کسان
تخته مشق نوای چنگ و دف شد حیف حیف
آنکه روی خود طرف می کرد را خورشید و ماه
از نگاه خیره چشمان برطرف شد حیف حیف
گوهر مقصود باشد آب در کام نهنگ
رنج‌های ما عبث همچون صدف شد حیف حیف
در بخارا بود عمری سیدا پابست او
رشته بر پا در ره ملک نسف شد حیف حیف

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 2شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...3شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 4شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...5شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 6شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 7شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 8شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 9شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 10شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...11شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 12شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...13شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 14شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 15شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...16شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...17شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 18شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 19شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...20شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...21شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...22شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 23شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 24شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...25شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...26شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 27شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 28شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...29شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...30شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 31شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...32شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...33شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 34شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...35شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 36شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...37شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...38شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...39شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...40شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...41شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...42شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...43شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...44شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...45شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...46شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 47شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...48شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...49شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...50شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...51شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...52شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 53شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 54شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...55شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 56شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...57شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 58شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...59شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 60شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...61شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 62شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...63شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...64شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 65شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 66شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 67شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 68شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...69شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 70شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 71شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 72شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...73شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...74شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...75شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...76شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...77شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...78شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...79شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...80شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 81شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...82شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...83شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...84شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...85شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 86شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...87شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...88شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...89شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...90شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...91شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 92شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...93شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...94شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 95شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 96شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 97شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 98شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...99شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 100شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 101شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...102شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 103شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...104شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...105شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...106شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...107شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 108شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 109شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 110شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...111شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...112شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...113شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...114شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 115شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...116شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...117شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...118شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...119شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...120شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...121شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...122شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...123شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 124شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...125شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 126شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 127شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 128شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 129شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 130شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 131شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...132شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...133شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 134شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 135شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 136شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 137شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 138شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 139شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 140شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 141شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 142شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 143شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 144شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 145شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 146شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...147شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 148شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 149شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...150شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 151شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...152شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 153شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 154شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...155شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 156شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...157شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...158شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...159شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 160شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 161شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 162شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...163شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 164شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...165شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...166شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 167شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...168شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...169شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...170شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...171شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 172شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...173شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 174شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 175شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 176شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...177شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...178شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 179شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...180شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...181شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...182شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...183شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...184شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...185شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...186شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 187شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 188شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 189شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 190شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 191شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...192شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 193شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 194شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...195شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 196شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 197شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...198شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...199شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 200شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...201شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 202شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 203شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...204شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 205شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 206شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...207شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...208شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ