به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سیدای نَسَفی

سیدای نَسَفیغزلیاتشمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر

1030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر
تا مرا دولت میسر شد شدم درویشتر
داد مرگ کوهکن مژگان شیرین را رواج
خون خود ریزم برای آبروی نیشتر
چون چراغ صبحدم اکنون ندارم اعتبار
محرم هنگامه اش چون شمع بودم پیشتر
تازه تر شد سیدا داغ دل از پیغام او
غنچه گل از نسیم صبح گردد ریشتر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۱۸: ز مهر روی تو گشتیم خاکسار آخر 2شمارهٔ ۳۱۹: از وصال او مرا شد ناتوانی بیشتر 3شمارهٔ ۳۲۰: سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ...4شمارهٔ ۳۲۱: مرا بر سر کلاه از سایه بال هما به ...5شمارهٔ ۳۲۲: خط برآوردی و بر جا سرو چالاکت هنو ...6شمارهٔ ۳۲۳: بهر قتل من زدی تیغ و فغان دارم هن ...7شمارهٔ ۳۲۴: چشم مست او ندانستست انجامم هنوز 8شمارهٔ ۳۲۵: نمی رود ز دم یاد آن جوان هرگز 9شمارهٔ ۳۲۶: صد بیابان طی شد و از کاروان دورم ...10شمارهٔ ۳۲۷: همرهان رفتند و من پا در وطن دارم ...11شمارهٔ ۳۲۸: خط برآورد و نشد خاطر ازو شاد هنوز 12شمارهٔ ۳۲۹: فرهاد ناله می کند از تیشه ام هنوز 13شمارهٔ ۳۳۰: مباش ای مه من پیرو دل همه کس 14شمارهٔ ۳۳۱: سربلندان جهان را نام احسان است و ...15شمارهٔ ۳۳۲: پیر گشتیم ز غم یاد جوان ما را بس 16شمارهٔ ۳۳۳: ای که خون کردی دل ما راز چشم ما م ...17شمارهٔ ۳۳۴: می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خو ...18شمارهٔ ۳۳۵: با که روشن سازم احوال دل افگار خو ...19شمارهٔ ۳۳۶: زین گلستان سرو قدی را نکردم رام خ ...20شمارهٔ ۳۳۷: فگنده بر دلم عمریست مهر آن جبین آ ...21شمارهٔ ۳۳۸: تا چو پروانه کشم شمع تو را در بر ...22شمارهٔ ۳۳۹: بید مجنونم سر خود دیده ام در پای ...23شمارهٔ ۳۴۰: تو و بدمستی و عاشق کشی و خنجر خوی ...24شمارهٔ ۳۴۱: تا تو آلوده به خون ساخته یی خنجر ...25شمارهٔ ۳۴۲: روز محشر بزم دست سوی افسر خویش 26شمارهٔ ۳۴۳: تا نمودی در گلستان زلف عنبربوی خو ...27شمارهٔ ۳۴۴: ای دل مطیع آن بت مژگان فرنگ باش 28شمارهٔ ۳۴۵: اگر بردارد از رخ پرده خورشید جهان ...29شمارهٔ ۳۴۶: با اهل جاه ناخن زاغ و پلنگ باش 30شمارهٔ ۳۴۷: گر کشم از سینه خود آه گردون سای خ ...31شمارهٔ ۳۴۸: نو خط من می کند بر چرخ مینا فام ر ...32شمارهٔ ۳۴۹: با پریشان روزگاران یار دارد اختلا ...33شمارهٔ ۳۵۰: تفسیر سازد حسن را رویی که دارد خا ...34شمارهٔ ۳۵۱: می زند عشق تو هر شب شعله در جانم ...35شمارهٔ ۳۵۲: مه بود در کلبه ام چون در ته دامن ...36شمارهٔ ۳۵۳: صرف شد عمر من ای یار غلط کردم حیف 37شمارهٔ ۳۵۴: حسنش آخر از هجوم خط تلف شد حیف حی ...38شمارهٔ ۳۵۵: روزی که صبح حشر کند رو به یک طرف 39شمارهٔ ۳۵۶: در صدف چون قطره افتد گردد او را د ...40شمارهٔ ۳۵۷: دارم ز دست داغ دل سامانیان در بغل 41شمارهٔ ۳۵۸: شهر و صحرا درگرفت از آتش رخسار گل 42شمارهٔ ۳۵۹: افلاک را گداخت دل صبر پیشه ام 43شمارهٔ ۳۶۰: پادشاها با تو جان دردمند آورده ام 44شمارهٔ ۳۶۱: بر خاک ریخت جام شرابی که داشتم 45شمارهٔ ۳۶۲: شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کن ...46شمارهٔ ۳۶۳: روی دلی ز مردم عالی نیافتم 47شمارهٔ ۳۶۴: قبای خود چو گل امروز پاره پاره کن ...48شمارهٔ ۳۶۵: موج جوهر شوم از تیغ زبانت گردم 49شمارهٔ ۳۶۶: خم گشت قد و با لب نانی نرسیدیم 50شمارهٔ ۳۶۷: بی تو امشب بوی خون می آید از کاشا ...51شمارهٔ ۳۶۸: نفس عمریست می پیچد مرا در سینه می ...52شمارهٔ ۳۶۹: لب گشایی به تکلم ز کلامت گردم 53شمارهٔ ۳۷۰: بنده مرحمت چشم سیاهت گردم 54شمارهٔ ۳۷۱: می روم هر سو سراغ دل ز مردم می کن ...55شمارهٔ ۳۷۲: صبا آورد دوش از میر عالی نامه یی ...56شمارهٔ ۳۷۳: ز شهر از دست تو امروز ای گل پیرهن ...57شمارهٔ ۳۷۴: روی دلی از آن بت سرکش نیافتم 58شمارهٔ ۳۷۵: اشکیم تازه شور ز زمزم کشیده ایم 59شمارهٔ ۳۷۶: یار سرکش را به زور ناله همدم کرده ...60شمارهٔ ۳۷۷: از آن روزی که دور افتاد زان زلف د ...61شمارهٔ ۳۷۸: پژمرده شد به دل گل داغی که داشتم 62شمارهٔ ۳۷۹: گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم 63شمارهٔ ۳۸۰: یاد آن شبها که در بزمت فراغت داشت ...64شمارهٔ ۳۸۱: بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون ک ...65شمارهٔ ۳۸۲: خشک است ز بی مهریی ایام دماغم 66شمارهٔ ۳۸۳: تا به کوی آن نگار سیمبر جا کرده ا ...67شمارهٔ ۳۸۴: شده چون سایه از بس خاکساری جزو اع ...68شمارهٔ ۳۸۵: شبی که بوی گلت از هوا سراغ کنم 69شمارهٔ ۳۸۶: بر زمین مانند اشک از چشم تر افتاد ...70شمارهٔ ۳۸۷: چهره افروخت چو گل بهر تماشا رفتم 71شمارهٔ ۳۸۸: به کویت از سر خود سجده مقبل نمی د ...72شمارهٔ ۳۸۹: از چمن افغان کنان بیرون چو بلبل م ...73شمارهٔ ۳۹۰: داغ هر جا گل کند پا تکیه دل می کن ...74شمارهٔ ۳۹۱: یاد آن شبها که در بر گلعذاری داشت ...75شمارهٔ ۳۹۲: دل دیوانه خود را نشان کردم ندانست ...76شمارهٔ ۳۹۳: روم از جای با اندک نسیمی گرد را م ...77شمارهٔ ۳۹۴: به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون ...78شمارهٔ ۳۹۵: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...79شمارهٔ ۳۹۶: به گلزاری که در وی سرو قدی نیست خ ...80شمارهٔ ۳۹۷: خبر می گوید از راز درون لبهای خام ...81شمارهٔ ۳۹۸: تا گرفتم خو به سحر نرگسش جادو شدم 82شمارهٔ ۳۹۹: از سر کوی تو با صد حسرت ای گل می ...83شمارهٔ ۴۰۰: گر به کف مانند گل مشت زری می داشت ...84شمارهٔ ۴۰۱: صبا از خنده آن گل حدیثی گفت در گو ...85شمارهٔ ۴۰۲: در دل امشب شورشی چون صبح محشر داش ...86شمارهٔ ۴۰۳: از عدم جسم خراب و رنگ زرد آورده ا ...87شمارهٔ ۴۰۴: بی خود شدم از زلف دو تا کام گرفتم 88شمارهٔ ۴۰۵: دل را اسیر خط بناگوش کرده ام 89شمارهٔ ۴۰۶: خوش آن مستی که درد و داغ خود را چ ...90شمارهٔ ۴۰۷: دری گشاده نگردد اگر گدای شوم 91شمارهٔ ۴۰۸: امشب از مستی به پای خم چو خشت افت ...92شمارهٔ ۴۰۹: اشک چشم شبنمم در حسرت روی گلم 93شمارهٔ ۴۱۰: بس که چون شبنم سری دارد به عریانی ...94شمارهٔ ۴۱۱: می کند پهلو تهی کنج غم از تنهائیم 95شمارهٔ ۴۱۲: در چمن از گریه آبی بر رخ گل می زن ...96شمارهٔ ۴۱۳: گوشه چشم تو تا افتاد بر کاشانه ام 97شمارهٔ ۴۱۴: بی تو امشب سوخت از تب استخوان پیک ...98شمارهٔ ۴۱۵: بی تو امشب بس که احوال خرابی داشت ...99شمارهٔ ۴۱۶: ساقی ز حدیث می و پیمانه گذشتیم 100شمارهٔ ۴۱۷: چون گل تمام داغم و خرم نشسته ام 101شمارهٔ ۴۱۸: نسیم صبح پیامی رساند در گوشم 102شمارهٔ ۴۱۹: شبنمم پهلو به روی بستر گل می زنم 103شمارهٔ ۴۲۰: بی جمالت در گلستان چاک چون گل می ...104شمارهٔ ۴۲۱: نگاه باده پرست تو برده از هوشم 105شمارهٔ ۴۲۲: نمی شود دم پیری اجل فراموشم 106شمارهٔ ۴۲۳: بیابان گردم و از کشور آرام بیرونم 107شمارهٔ ۴۲۴: بس که دلگیر از تماشای گلستان گشته ...108شمارهٔ ۴۲۵: می روم در باغ و سر در پای سنبل می ...109شمارهٔ ۴۲۶: خبر از زلف او با جان غم پیوسته آو ...110شمارهٔ ۴۲۷: بر درت همچون کمان پشت دو تا آورده ...111شمارهٔ ۴۲۸: شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ...112شمارهٔ ۴۲۹: بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ...113شمارهٔ ۴۳۰: شکایت نامه آن روی چون گل بود در د ...114شمارهٔ ۴۳۱: تا به سودای تو از خانه به بازار ش ...115شمارهٔ ۴۳۲: همنشین زنبورم خانه پر عسل دارم 116شمارهٔ ۴۳۳: ز قتل عاشقان در سینه او غم نمی بی ...117شمارهٔ ۴۳۴: به دام دلبری افتاده ام گمگشته تدب ...118شمارهٔ ۴۳۵: نگاه یار با من بر سر جنگ است می د ...119شمارهٔ ۴۳۶: روزگاری شد که خون از دیده تر می خ ...120شمارهٔ ۴۳۷: از دهر بس که کلفت بسیار می کشم 121شمارهٔ ۴۳۸: در دم خط آن پسر در جستجو خواهد شد ...122شمارهٔ ۴۳۹: سرمه آن روزی که از چشمت جدا خواهد ...123شمارهٔ ۴۴۰: وقت خط جان تو بیرون از بدن خواهد ...124شمارهٔ ۴۴۱: اشک من گر اینچنین کز دل برون خواه ...125شمارهٔ ۴۴۲: تازه می سازم ز برق ناله داغ خویشت ...126شمارهٔ ۴۴۳: چشم تا پوشیده ام از آرزوی خویشتن 127شمارهٔ ۴۴۴: گر به طوف خاکم آن عاشق نواز آید ب ...128شمارهٔ ۴۴۵: دلم افسرده شد از گردش ارض و سما ب ...129شمارهٔ ۴۴۶: یارب از پیمانه صحت مرا سرشار کن 130شمارهٔ ۴۴۷: تلخکامم از دل پر مدعای خویشتن 131شمارهٔ ۴۴۸: ز آتش عشق تو آب شد جگر من 132شمارهٔ ۴۴۹: به دستم کرد گل تا داغهای آتشین من 133شمارهٔ ۴۵۰: بپوش از هستی خود چشم و عیش جاودان ...134شمارهٔ ۴۵۱: ای شکر لب وقف ارباب هوس خواهی شدن 135شمارهٔ ۴۵۲: از دل زارم نفس مأیوس می آید برون 136شمارهٔ ۴۵۳: به دور خط رخسارت دو چندان گشت آه ...137شمارهٔ ۴۵۴: از ریاضت نفس را کردم کباب خویشتن 138شمارهٔ ۴۵۵: جنونم دشت پیما شد کن ای مجنون حذر ...139شمارهٔ ۴۵۶: این چه رنگ و رخسار است گلشن جمال ...140شمارهٔ ۴۵۷: نمی آیی به بالینم نمی گیری خبر از ...141شمارهٔ ۴۵۸: خانه ام از روی او امشب چمن خواهد ...142شمارهٔ ۴۵۹: کجا رفتی ز آغوش تماشا ای نگار من 143شمارهٔ ۴۶۰: تا چراغ انجمن کردن زبان خویشتن 144شمارهٔ ۴۶۱: تا به او روشن کنم سوز نهان خویشتن 145شمارهٔ ۴۶۲ - قطعه: فلک رتبه سبحانقلی خان که ب ...146شمارهٔ ۴۶۳: به دریا کرده ام خو موج آبم می توا ...147شمارهٔ ۴۶۴: نمی گردد صدای جود از اهل کرم بیرو ...148شمارهٔ ۴۶۵: کرده ام چون غنچه سر در آستین خویش ...149شمارهٔ ۴۶۶: کرده ام بالین آسایش ز دست خویشتن 150شمارهٔ ۴۶۷: اگر یک دم شود خالی ز موج می سبوی ...151شمارهٔ ۴۶۸: مسجد در آی و تکیه به غیر از خدا م ...152شمارهٔ ۴۶۹: از مربی بس که رم خورده دل بدخوی م ...153شمارهٔ ۴۷۰: شبی ای شمع در آغوش ما جا می توان ...154شمارهٔ ۴۷۱: به خاک افتاده گرد سرمه چشم سیاهت ...155شمارهٔ ۴۷۲: گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ ...156شمارهٔ ۴۷۳: غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به د ...157شمارهٔ ۴۷۴: خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی ...158شمارهٔ ۴۷۵: ای دل چو بلبل از پی آن بی وفا مرو 159شمارهٔ ۴۷۶: خامه می پیچد به خود از خط چون زنج ...160شمارهٔ ۴۷۷: مجلس افروزیی رخساره نیکویت کو 161شمارهٔ ۴۷۸: ای سرمه صید کشته چشم سیاه تو 162شمارهٔ ۴۷۹: وصف رخش گلست و ورق گلشن است ازو 163شمارهٔ ۴۸۰: شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او 164شمارهٔ ۴۸۱: نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو 165شمارهٔ ۴۸۲: نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو 166شمارهٔ ۴۸۳: تا کی چو گل نشینم در خون تپیده بی ...167شمارهٔ ۴۸۴: هر شب چو شمع دارم سوز و گداز بی ت ...168شمارهٔ ۴۸۵: گردیده شمع بزمم بی آب و تاب بی تو 169شمارهٔ ۴۸۶: پیچیده با نگاهم از سیر باغ بی تو 170شمارهٔ ۴۸۷: شبها بود چراغم از دود آه بی تو 171شمارهٔ ۴۸۸: پریده رنگ ز گلها و لاله بی تو 172شمارهٔ ۴۸۹: شبها چو شمع دارم حال خراب بی تو 173شمارهٔ ۴۹۰: شد موسم خزان به گل و غنچه ناز کو 174شمارهٔ ۴۹۱: آمد بهار و رونق گلهای باغ کو 175شمارهٔ ۴۹۲: آمده بهار و نشاء و نمای زمانه کو 176شمارهٔ ۴۹۳: افتاد بر سر من سودای کاکل تو 177شمارهٔ ۴۹۴: آمد بهار و فیض نسیم بهار کو 178شمارهٔ ۴۹۵: آمد بهار بر کف ساقی پیاله کو 179شمارهٔ ۴۹۶: باشد به بام دیده من جای خواب تو 180شمارهٔ ۴۹۷: ای گل به سیر باغ چو باد صبا مرو 181شمارهٔ ۴۹۸: بیا که غنچه شد ای سرو من چمن بی ت ...182شمارهٔ ۴۹۹: ای گل نرگس فدای چشم چون بادام تو 183شمارهٔ ۵۰۰: در خوان منعمان به امید عطا مرو 184شمارهٔ ۵۰۱: برده ام امروز بوی خوش ز باغ تازه ...185شمارهٔ ۵۰۲: فصل نوروز است می آید هوای تازه یی 186شمارهٔ ۵۰۳: برآرد از چمن گل را خزان آهسته آهس ...187شمارهٔ ۵۰۴: ز بیم نرگس مستت پرید رنگ پیاله 188شمارهٔ ۵۰۵: دل همچو اشک بر سر مژگان برآمده 189شمارهٔ ۵۰۶: دل از خود رفته شوری بر من دیوانه ...190شمارهٔ ۵۰۷: دلبر سوداگرم از شهر کابل آمده 191شمارهٔ ۵۰۸: تا ز پیش چشم من ای دشت پیما رفته ...192شمارهٔ ۵۰۹: پنجه ام هرگز نرفته بر در کاشانه ی ...193شمارهٔ ۵۱۰: تا تو رفتی انجمن گردید ماتمخانه ی ...194شمارهٔ ۵۱۱: نو خط من ز سفر تا به وطن آمده یی 195شمارهٔ ۵۱۲: چهره افروخته همچون گل باغ آمده یی 196شمارهٔ ۵۱۳: جانب کلبه ام ای ماه جبین آمده یی 197شمارهٔ ۵۱۴: مرا در کشور تسلیم یارب تاج شاهی د ...198شمارهٔ ۵۱۵: چهره افروخته از باده ناب آمده یی 199شمارهٔ ۵۱۶: می کشم می هر سحر با می پرست تازه ...200شمارهٔ ۵۱۷: از شکایت دل نمی سازد ز ما اندیشه ...201شمارهٔ ۵۱۸: تا تو ای یوسف مصری ز سفر آمده یی 202شمارهٔ ۵۱۹: برده دل را از بر من نونهال تازه ی ...203شمارهٔ ۵۲۰: در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه ...204شمارهٔ ۵۲۱: برده در پیری دل از دستم جوان تازه ...205شمارهٔ ۵۲۲: جان به لب آمده و نیست ز جانان مدد ...206شمارهٔ ۵۲۳: ای سرو مایل قد دلجوی کیستی 207شمارهٔ ۵۲۴: هر کوچه باغ دیده ام ای گل خوش آمد ...208شمارهٔ ۵۲۵: ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی 209شمارهٔ ۵۲۶: رفتی و شوری به جان ناتوان انداختی 210شمارهٔ ۵۲۷: سر مگو آنکه شود خم پی احسان کسی 211شمارهٔ ۵۲۸: مرا امشب چو زلف خود پریشان کردی و ...212شمارهٔ ۵۲۹: مرا در بحر غم چون موج آب انداختی ...213شمارهٔ ۵۳۰: مرا آورده بر سر لشکر سودا شبیخونی 214شمارهٔ ۵۳۱: مرا ای شعله خود در تاب و تب انداخ ...215شمارهٔ ۵۳۲: ز دستم می کشد دامن بهار افشان گری ...216شمارهٔ ۵۳۳: کبابم کرده بی پروا خرامی چشم می پ ...217شمارهٔ ۵۳۴: مرا تا کی دواند آرزوی دل به هر سو ...218شمارهٔ ۵۳۵: ز من دل برده رنگین جلوه شمشاد بال ...219شمارهٔ ۵۳۶: دلم را برده از جا سرو قد نازک اند ...220شمارهٔ ۵۳۷: دلم در سینه باشد در تنوری مرغ بری ...221شمارهٔ ۵۳۸: غنچه گردید گل قسمتم از کم سخنی 222شمارهٔ ۵۳۹: ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی 223شمارهٔ ۵۴۰: چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی 224شمارهٔ ۵۴۱: چون غنچه گر به جیب تأمل فرو روی 225شمارهٔ ۵۴۲: شمع بزمی و چو یوسف به نظر می آیی 226شمارهٔ ۵۴۳: کفر و دین یکسان بود در مذهب دیوان ...227شمارهٔ ۵۴۴: گر در خط بتان به تأمل فرو روی 228شمارهٔ ۵۴۵: از کدامین چمن ای سرو روان می آیی 229شمارهٔ ۵۴۶: گل به سر بر زده و پا به حنا می آی ...230شمارهٔ ۵۴۷: همچو گل کیسه لبالب ز درم می آیی 231شمارهٔ ۵۴۸: گل به سر برزده از سیر چمن می آیی 232شمارهٔ ۵۴۹: به کوی انتظاری آرمیدن ها چه می دا ...233شمارهٔ ۵۵۰: فلک از کهکشان چون سینه چاکست پندا ...234شمارهٔ ۵۵۱: تا لبت نام برآورده به شیرین سخنی 235شمارهٔ ۵۵۲: تا کی ای بلبل به دنبال هنر افتد ک ...236شمارهٔ ۵۵۳: به سوی کلبه ام ای سیمبر نمی آیی 237شمارهٔ ۵۵۴: چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی 238شمارهٔ ۵۵۵: به خواب آمد مرا لیلی وشی چون سرو ...239شمارهٔ ۵۵۶: دمید خط و در آغوش من نمی آیی 240شمارهٔ ۵۵۷: چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی 241شمارهٔ ۵۵۸: قدت در چشم خود جا کرده ام ای دوست ...242شمارهٔ ۵۵۹: به سوی کلبه ام ای نازنین دوش آمدی ...243شمارهٔ ۵۶۰: چرا به کلبه ام مهربان نمی آیی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ